سلام و عرض ادب
با آرزوی اوقاتی خوش
در ارتباط با مثال رخواره سطح، چطور به کمک مبناها، محدوده ی شاکله ی مهاری ما مشخص می گردد؟ (قسمتی که در محدوده خط قرمز رنگ مشخص شده بیشتر مدنظر سوال بنده است) و اینکه چرخش حول محور سوراخ چطور بسته می شود؟
با تشکر
اگر توجه کنید مبنای B برای همین منظور است. اگر مبنای B را نداشتیم، مبنای E بهتنهایی نمیتوانست دوَران ناحیههای تولرانسی حول سوراخ را قفل کند. با افزودهشدن B دستگاه مبنایی مجموعاً همهٔ درجات آزادی اثرگذار را قفل کرده است.
سپاس
حقیقتا در مورد ساز و کار مبنای B، ممنون میشم توضیح بیشتری دهید. بنده متوجه نشدم چرا جهت جلوگیری از چرخش از این مبنا استفاده می کنیم و چطور فاصله ی سطوح (قسمتی که با خطوط قرمز رنگ مشخص گردیده) نسبت به مبنای B، اندازه گیری می شود؟
سؤال اول: چرا جهت جلوگیری از چرخش از مبنای B استفاده می کنیم؟
پاسخ: اگر با مفهوم درجات آزادی خوب آشنا شده باشید، متوجه میشوید که مبنای درجۀ اول (E)، که از نوع محور است، چهار درجۀ آزادی ناحیههای تولرانسی را قفل میکند: حرکت به بالا/پایین و دوران حول آن جهت، حرکت به چپ/راست و دوران حول آن جهت. این محور مبنا نمیتواند درجۀ آزادی دورانی حول خودش را قفل کند. پس به یک مبنای دیگر نیاز داریم تا دوران ناحیههای تولرانسی حول محور سوراخ را قفل کند. مبنای B یک صفحه است (منطبق بر محور E). مبنای صفحه میتواند این درجۀ آزادی باقیمانده را قفل کند (مراجعه کنید به مبنا و دستگاه مبنایی/صفحۀ تخت در نقش مبنا). به عبارت سادهتر: اگر مبنای B در کار نباشد، شیار در هر یک از قطعات ساختهشده مجاز خواهد بود که در هر زاویهای باشد.
سؤال دوم: چطور فاصلۀ سطوح نسبت به مبنای B اندازهگیری میشود؟
پاسخ: اندازهگیری جزو مباحث این دوره نیست.
سلام جناب مهندس
سپاس از پاسخ و شکل بسیار گویا
دلیل اینکه صحبت از اندازه شد، این است که با توجه به شکل پایین، منظور از کیفیت ریخت و اندازه بزرگی و کوچکی رخ واره دور تا دور در حد 0.2 چیست؟
در واقع منظور از نقش تظریفی بدون مبناهای اشاره شده را متوجه نمی شوم؟ لذا ممنون میشوم به صورت تجسمی و بصری این موضوع تشریح شود.
بله، الان متوجه شدم که منظورتان از “اندازهگیری” در واقع “اندازه” بوده.
در این مثال، بزرگی و کوچکی شکل بادامکی یا، به تعبیر ساده ولی کمدقتتر، مقیاس آن مجاز است تا ۰,۲ تغییرات داشته باشد. به شکل زیر توجه کنید. «اندازه»ی کانتور بادامک (خط سیاه) مجاز است تا حدود ناحیۀ تولرانسی (خطوط قرمز) چاق یا لاغر شود. اما فراتر از آن (خطوط خاکستری) مجاز نیست.
حالا این شکل بادامکی، که فرضاً در حد ۰,۲ چاق یا لاغر شده، مجاز است تا ۰,۵ مم نسبت به دستگاه مبنایی جابهجا شود. (ترجیح میدهم شکل این حالت را نکشم و شما با قوۀ تخیل خودتان آن را تصور کنید.)