سلام جناب دکتر مانی زاده
چرا در محدوده ورودی و خروجی کنترل ولو از ردیوسر bottom flat استفاده میشه؟
اگه این ردیوسر یه کم بچرخه و قسمت flat دقیقا پایین قرار نگیره چه اتفاقی میفته و آیا قابل قبول هست یا خیر؟
2 پسندیده
سلام عرض ادب
اقای مهندس عموما بالا تخت هست و دلیل این مسئله برای جلوگیری از کاویتاسیون هست دقیقا عینا مثل پمپ
2 پسندیده
متشکرم از پاسختون جناب دکتر، ولی من الان تو یه پروژه ای کار میکنم که ورودی و خروجی کنترل ولو رو ردیوسر ۴۲ به ۳۰ داده و پایین تخت هست، پس این مورد قطعا اشتباه هست؟؟؟
2 پسندیده
خواهش میکنم مهندس جان
خیر اشتباه نیست. ببینید دو تا عامل باید در این خصوص دیده بشه.
هر دو حالت بالا تخت و پایین تخت میتونن استفاده بشن ولی با دو هدف مختلف
بالا تخت میزارن که کنترل ولو دچار کاویتاسیون نشه ( که عموما همین مورد در نظر هست)
پایین تخت میزان که فلو و جریان بدون اغتشاش وارد بشه و در عمل این مورد خیلی کم هست ولی برای کنترل ولوهایی این کارو انجام میدن که Cv بسیار نزدیکی به شرایط choke دارند.
این رو باید تیم پروسس و ابزار دقیق تشخیص بده و در نقشه p&id به گروه پایپینگ تحویل بدن.
3 پسندیده
سلام استاد
در یکی از پاسخ ها تون فرمودید بالاتخت یا پایین تخت عینا مثل پمپ. در مورد پمپ ها هم در فیلم گفتید بسته به مسیر ساکشن داره و جاییکه از بالا میاد پایین تخت میگذارند
و الان در این پاسخ آخر فرمودید خیلی به ندرت پایین تخت میگذارند.
لطفا رفع ابهام می فرمایید.
2 پسندیده
2 پسندیده
بسیار عالی بود جناب استاد
1 پسندیده
زنده باشید
خواهش میکنم
1 پسندیده
با سلام
در سایزینگ کنترل ولو باید 2 پدیده اصلی یعنی flashing و کاویتاسیون دیده شود، که این مورد بر اساس استانداردهایی نظیر ISA 75.23 و API 553 و PIP PCECV001 است، در این استانداردها معیار سایزینگ بر اساس شاخص کاویتاسیون یعنی Cavitation Index است که به عدد سیگما نیز معروف است، یعنی اینکه چه زمانی الزام به top flatt باشد زمانی که شاخص کاویتاسیون به گونه ای باشد که نیاز به کنترل کاویتاسیون باشد یا اینکه احتمال کاویتاسیون بالا باشد.
محاسبه شاخص کاویتاسیون مطابق ISA 75.23 به شرح زیر است :
پس از محاسبه شاخص کاویتاسیون به بررسی احتمال flashing و Cavitation به شرح زیر می پردازیم
البته در استاندارد PIP PCECV001 مقادیر توصیه شده عدد سیگمار را بر اساس نوع ولو به کار رفته مطابق مقادیر زیر توصیه می نماید
این موارد زمانی که در بهره برداری مدیریت تغییر در سیال و تغییر در خواص سیال نظیر فشار بخار سیال به وجود می آید نیز نیاز به بازنگری دارد، بنابراین همواره الزام به top flat بودن نیست مگر شاخص کاویتاسیون در محدوده احتمال کاویتاسیون باشد.
1 پسندیده
سلام و عرض ادب بر استاد گرانقدر جناب آقای مهندس خیر
در خصوص مواردی که ارسال فرمودین که به درستی هم اعلام شده، برای بررسی سایزینگ شیرهای کنترلی زمانی اقدام می شود که فشار بعد از شیر کنترلی مشخص و معلوم باشد که از اساس وابسته به لایسنس و دانش فنی واحد است و از طرف پروسه تعیین می شود.
برای مثال در فرآیند تولید پلیمرها در بعضی از برج ها به جهت اینکه ارتفاع برج کوتاهتر باشد، تغییر فاز سیال از مایع به دو فاز مدنظر است و از همین رو بعد از شیر اتفاقا نیازمند پدیده فلاشینگ خواهیم بود.
لذا اگر به صرف هدف فقط سایزینگ شیر کنترلی به جهت عدم ایجاد کاویستاسیون و یا فلاشینگ باشد، از روند سایزینگ عنوان شده از جانب جنابعالی استفاده میشود، در غیر اینصورت همه موارد وابسته به فشار P2 بعد از شیر براساس پروسه است.